شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

دومین محرم(سال 93)

سلام همه زندگیم امسال دومین ماه محرمیه که کنار ما هستی. پارسال خیلی دوست داشتم ببرمت مراسم شیر خوارگان حسینی ولی قسمت نشد ولی امسال گفتم حتما میبرمت و رفتیم.با مامان جون و خاله رفتیم.پف چشمات به خاطر اینه که صبح زود از خواب بلندت کردیم و بردیمت و اونجا دوباره خواب رفتی   روز تاسوعا هم خونه عمه پری شله زرد نذری داشتن و نهار اونجا بودیم.شام رفتیم خونه مامان جون اینا... روز عاشورا هم با بابایی رفتیم دسته های عزاداری و دیدیم.شبش هم رفتیم شام غریبان...   شام غریبان(هرچی شمع روشن میکردیم باد میزد خاموشش میکرد )   راستی گلم سینه زدن یاد گرفتی...من فدات شم انشالله همیشه حسینی باشی نفس...
15 آبان 1393
1